جملات اشتباه، نگرشهای نادرست، دیدگاههای ناقص و… جزو مواردی است که در تمامی حرفهها وجود دارد. این موضوع در بازاریابی محتوایی که هنوز ناشناخته است، بیشتر دیده میشود. در این مقاله با کمک برخی از دوستان تلاش کردم لیستی از مهمترین جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی را گردآوری کنم.
جملات اشتباهی که در بازاریابی محتوایی میگوییم – بخش اول
قطعا جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی زیاد است که نمیتوان همه آن ها را در قالب چند بلاگ پست گنجاند. در این نوشته بخشی از آن ها مورد بررسی قرار گرفتهاند. در نظر داشته باشید بخش زیادی از این جملات با توجه به شرایط و فرهنگ ما وجود دارند. بنابراین ممکن است با برخی از آن ها موافق یا مخالف باشید که جای بحث و گفتگوی سازنده دارد.
جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی چه هستند؟ چرا اشتباه هستند؟ جملات درست آن چیست؟ این مقاله را از دست ندهید.
جمله اشتباه اول؛ محتوا باید طولانی باشد
احتمالا شنیدهاید که میگویند محتوای خوب باید طولانی باشد. حتی ممکن است عکس آن را نیز شنیده باشید، یعنی محتوا باید کوتاه باشد
مخاطب کمحوصله شده است
حدود اوایل دهه نود بحث کمحوصله شدن مخاطب مطرح شد. کمحوصله شدن مخاطب یعنی فرصتی برای مطالعه یا مصرف محتوای طولانی را ندارد. در واقع مخاطب میخواهد اطلاعات را در کمترین زمان دریافت کند و به نظر می رسید این گزاره درستی باشد.
مخاطب کمحوصله نشده است
اما در یکی دو سال اخیر، این موضوع به شکل دیگری نیز مطرح شد. برخی از سایتها و شبکههای اجتماعی توانستند فرضیه بالا را نقض کنند. سایتهایی مانند«دیجیکالا» و «متمم» و کانال «یادداشتها» توسط آقای رضا بابایی و نوشتههای آقای دکتر مجتبی لشکربلوکی نشاندهنده مصرف محتوای طولانی در مقیاس خودشان بود.
آخر چی شد؟ مخاطب کم حوصله شده یا نشده؟
فضای دیجیتال سبب کم حوصلگی مخاطبان شده است و این حقیقت است. اما محتوای طولانی جایگاه خودش را دارد. فکر میکنم بهتر است به جای واژه «محتوای طولانی» از «محتوای عمیق» استفاده کنیم. محتوای عمیق به این معنی است که اطلاعات دقیقتری به مخاطب ارائه شود. محتوایی که به راحتی در جای دیگر در اختیار مخاطب قرار نمیگیرد.
حالا با مرور مجدد سایتهایی مانند دیجیکالا و متمم یا نوشتههای افرادی مانند رضا بابایی و مجتبی لشکربلوکی و… بهتر میتوان درک کرد که مزیت محتوای آنها در طولانی بودن آن نیست. محتوای آنها صریح، مفید، کاربردی و متمایز است، در واقع عمیق است. در این شرایط اهمیت کمتری دارد که محتوا طولانی باشد یا نباشد!
جمله اشتباه دوم؛ استراتژی محتوای من در ذهنم است
در تجربهای که با برخی از دوستان در قالب همکاری، مشاوره، پروژه و… داشتم. با آن ها جلسه برگزار میکنم و از آن ها میپرسم، خب استراتژی محتوای شما کجاست و چگونه میتوان آنرا مطالعه کرد؟ پاسخ مشترکی که اغلب دریافت می کنم، این است که «استراتژی ما مشخص است و مثلا فلان است». استراتژی توسط آنها نوشته نشده بود.
توهم نسازید
خیلی صادقانه، استراتژی محتوایی که نوشته نشده باشد، صرفا یک توهم ذهنی است. ما در این شرایط فکر میکنیم که استراتژی داریم اما در واقع استراتژی نداریم.
چگونه استراتژی محتوا بنویسیم؟
اگر ننوشتن استراتژی و بررسی آن به صورت ذهنی یک توهم است، پس چه کاری باید انجام دهیم؟ استراتژی محتوا باید به صورت مکتوب شده باشد که خود بخش هایی مانند مخاطب شناسی، کانال های ورودی، بیانیه ماموریت و.. را در خود جای میدهد.
چرا باید مکتوب شود؟
زمانی که شروع به نوشتن می کنید، حجم اطلاعات زیادی از مغز شما خارح شده و در جایی مانند نرم افزار Word یا کاغذ قرار میگیرد. شما میتوانید از زاویه بیرونی و دقیقتر به موضوع نگاه کنید. مزیت این نگاه این است که حجم زیادتری از اطلاعات را می توانید پردازش کنید و از همه مهم تر که پس از آن می توانید اطلاعات را در ذهن خود طبقه بندی و مرتب کنید.
طبقه بندی اطلاعات سبب میشود، به کسب و کار خود عمیقتر نگاه کنید و راه کارها و استراتژی دقیقتری بنویسید. اضافه بر این، میتوانید استراتژی نوشته شده را مورد ارزیابی مجدد قرار داده تا هر فرد متخصص دیگر بتواند به آن رجوع کند و متوجه شود که دقیقا چه استراتژی و اهدافی را دنبال میکنید.
جمله اشتباه سوم؛ فقط باید محتوا تولید کنم. پلن همین است
تصور اینکه فقط باید محتوا تولید/خلق کرد، غریب است. ما به اشتباه فکر میکنیم همین که محتوا تولید/خلق کنیم از هیچی بهتر است. این یک اشتباه بزرگ است که تبعات دارد. اگر قرار است محتوای ضعیفی تولید و منتشر کنیم، همان بهتر که اصلا محتوایی منتشر نکنیم.
فرآیند محتوا
الف. تحقیق: پیش از تولید/خلق محتوا با نوشتن استراتژی محتوا، بررسی کسب و کار، رقبا، مخاطب و نیاز جامعه تلاش میکنیم بهترین ایده را برای تولید/خلق محتوا پیدا کنیم.
ب. تولید: با توجه به بخش قبلی، برنامهای برای تولید/خلق محتوا طراحی میکنیم و آن را انجام میدهیم.
ج. توزیع: پس از تولید، محنوا باید در بسترهای ارتباطی مناسب توزیع شود تا مخاطبان بیشتری بتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
د. تحلیل: در آخرین قدم و پس از توزیع محتوا، عملکرد محتوا را بررسی میکنیم تا بدانیم در چه وضعیتی قرار داد و برای بهبود محتوا در آینده برنامه ریزی میکنیم.
با توجه به گام های بالا، صرف تولید/خلق محتوا مانند یک ماشین یا ربات نمیتواند اثربخشی لازم را داشته باشد و با کمی دقت نظر و بررسی و رشد در طولانی مدت خروجی بهتری بگیریم.
جمله اشتباه چهارم؛ محتوای من به اندازه کافی خوب نیست
دروغ نیست اگر بگوییم، تمام افراد موفق در حوزه های مختلف محتوا زمانی فکر میکردند، محتوای آن ها به اندازه کافی خوب نیست. از طرف دیگر هرچقدر هم بیشتر روی محتوا کار کنید بازم هم محتوای شما میتواند بهتر شود. اگر فکر کنید محتوای شما به اندازه کافی خوب نیست و بخواهید باز روی آن کار کنید، دچار فرآیند ایده آلگرایی میشوید.
ایدهآلگرایی مرگ خاموش تولید کننده محتوا
ایدهآلگرایی، مرگ خواهش یک تولید/خلق کننده محتوا است. در فرآیند ایدهآلگرایی شما وارد پروسهای میشوید که میخواهید محتوای خود را بهتر و بهتر کنید و این تکرار پروسه هیچ نقطه پایانی ندارد.
دکمه انتشار را بزنید
زمانی که محتوای شما به پایداری اولیه رسید، آن را منتشر کنید و اجازه دهید در فرآیندی طولانی مدت مثلا یکساله، هر دفعه کمی بهتر از قبل شوید. در فرآیند بهبود، سختی کمتری متحمل میشوید و به شکلی منطقی رشد خواهید کرد و وقتی برمیگردید و محتوای یکسال پیش خود را مجددا بررسی میکنید، از این همه پیشرفتی که کردهاید شگفت زده میشوید، بدون آن که در این کار سخت، رنجیده شده باشید.
جمله اشتباه پنجم؛ سئو مهم نیست. فقط محتوای خوب تولید کنیم
برخی از دوستان روشنفکر، بازاریابی محتوایی را حلّال تمام مشکلات میدانند. آن ها گمان میکنند حالا که محتوا آمده و رسانههای مختلف در اختیار آنها قرار گرفته است. دیگر سئو و بهبود محتوا برای سئو اهمیتی ندارد. در واقع این دوستان فکر میکنند که بهینهسازی محتوا برای سئو در تضاد با تولید/خلق محتوای آن هاست. شخصی که درک درستی از سئو نداشته باشد، دچار این خطا میشود.
سئو فرندلی بودن در تضاد با یوزر فرندلی بودن نیست
سئوفرندلی بودن یک محتوا در تضاد با یوزرفرندلی بودن محتوا نیست. آنها مکمل یکدیگر هستند. سئو (به صورت مشخص سئو محتوا)، محتوا را برای پذیرش توسط مخاطبان آمادهتر میکند.
جمله اشتباه ششم؛ بازاریابی محتوایی جایگزین تبلیغات است
برخی از همان دوستانی که در مورد بالا هم به آن اشاره شد، دیدگاه جالب دیگری هم دارند. آن ها گمان میکنند که «بازاریابی محتوایی جایگزین تبلیغات است» یا فکر میکنند «بازاریابی محتوایی ارزان ترین روش تبلیغات است».
تبلیغات و بازاریابی محتوایی
تبلیغات و بازاریابی محتوایی دو مفهوم مستقل و در عین جال مرتبط به یکدیگر در بازاریابی هستند. هیچ کدام از آن ها قرار نیست جای دیگری را بگیرد. هرکدام در جای خود و در استراتژی مناسب اثربخش است. نباید یکی را بر دیگری ارجحیت داد. بهتر است با توجه به استراتژی، هدف و نوع کسب و کار بهترین تصمیم را گرفت و با توجه به آن اقدام کرد.
جمله اشتباه هفتم؛ بازاریابی محتوایی ارزان قیمت است
بازاریابی محتوایی قطعا برای کسب و کارها یا اشخاصی که بودجههای میلیاردی برای اجرای کمپین های بازاریابی یا تبلیغاتی ندارند، یک روش کم هزینه و مقرون به صرفه است اما… .
بازاریابی محتوایی ارزان و گران است
شما میتوانید با حداقل مهارت و در سریعترین زمان ممکن سایت، صفحه اینستاگرامی یا کانال تلگرامی خود را بسازید و با یک گوشی ساده یا لپ تاپ به تولید/خلق محتوا بپردازید. قطعا این مدل ارزان قیمت و سریع است. اما اگر روی یک پروژه با استراتژی دقیق وقت میگذارید و با تیم حرفهای کار میکنید که افراد باتجربه و بادانشی حضور دارند، شرایط فرق خواهد کرد و نمیتوان به راحتی آن را یک کار ارزان قیمت دانست.
نظر قطعی درباره ارزان یا گران قیمت بودن بازاریابی محتوایی یک اشتباه محرز است. توجه به شرایط، هدفی که در آن دارید و سطح انتظاری که از خود دارید، در هزینه آن تاثیرگذار است. به نظر میآید بهتر است به جای نگاه صفر و یکی شرایط را درست ارزیابی کرد.
جمله اشتباه هشتم؛ تولید محتوا مثل نوشتن انشا در دوران مدرسه ساده است
تولید/خلق محتوا یه سادگی نوشتن انشا در دوران مدرسه است. این نگاه از عدم شناخت کافی از این حوزه برمیگردد. برای انجام یک بازاریابی محتوایی قرار نیست شما صبح به صبح پشت سیستم نشسته و یکی دو ساعت وقت بگذارید و پس از آن مقالهای، پادکستی و خلاصه یک چیزی تولید/خلق کنید.
اگر انشا نیست پس چیست؟
یادتان هست شب هایی که موضوع انشا داده شده بود و نمی دانستیم دقیقا چه چیزی باید بنویسیم؟ یادتان هست از بزرگترها کمک میگرفتیم و این اواخر که دسترسی به اینترنت بهتر شده بود، برای نوشتن انشا در اینترنت جستجو میکردیم؟ قبل از تولید/خلق محتوا نیاز به یک برنامه درست دارید. باید ساعتها مطالعه کنید، تجربه کسب کنید و اطلاعات جدید را بررسی کنید. به طور مثال همین مقالهای که در حال مطالعه آن هستید، از روزها پیش برنامه ریزی شده و به آن فکر کردم. نکته های آنرا یادداشت و درباره آن جستجو کردم . نظر افراد مختلف را پرسیدم و در نهایت جمع بندی آن را در قالب یک مقاله گردآوری کردم.
جمله اشتباه نهم؛ بازاریابی محتوایی کاری لوکس و برندهای بزرگ است
بازاریابی محتوایی، یک کار خوب است. مثل این است که بگویند ثواب دارد. اگر باشد، خوب است اما اگر هم نه، مشکلی ندارد. در بودجهبندی یک کسب و کار، محتوا کمترین سهم را خواهد داشت، چون می گویند، کارهای مهمتری داریم.
البته این موضوع را میتوان از دیدگاه های مختلف بررسی کرد. قطعا اولویتها و استراتژی ها در کسب و کارها متفاوت است که همین در تقسیم بودجه اثرگذار است. اما اینکه تصور کنیم، بازاریابی محتوایی برای کسب و کارهایی مثل اسنپ، دیجیکالا و… است که سرمایه دارند و میتوانند روی محتوا سرمایه گذاری کنند، اشتباه است.
بازاریابی محتوایی برای همه کسب و کارها
بازاریابی محتوایی یک روش در دسترس برای همه است که کسب و کارهای کوچک و نوپا میتوانند با ایجاد مزیت رقابتی در آن با کسب و کارهای بزرگ رقابت کنند و این یک فرصت بینظیر برای کسب و کارهای کوچک است.
جمله اشتباه دهم؛ محتوای ما به درد همه می خورد
یکی از نگرشهای اشتباه ما در موفقیت بازاریابی محتوایی این است که میخواهیم محتوایی داشته باشیم که به درد همه میخورد. مثلا محتوایی تولید/خلق کنیم که یک مهندس در تهران، یک خانم خانه دار در دزفول، یک دانشآموز کرمانی، یک دانشجوی برق در ارومیه مصرف کند و به قول دوستان به درد آن ها بخورد. این یک خطای ذهنی است.
محتوای مشخص برای یک پرسونای مشخص
قرار نیست محتوای ما به درد همه بخورد. افراد با توجه به سن، جنسیت، تحصیلات، وضعیت تاهل، سبک زندگی، چالش ها، اعتقادات، نگرشها و… کاملا نیازهای محتوایی و غیر محتوایی متفاوتی دارند و عملا جستجو برای پیدا کردن محتوایی که به درد تمام افراد بخورد قطعا به شکست منجر خواهد شد.
برای پرسونای مشخص کار کنید
به جای توجه به رضایت همه کاربران که در نهایت نمیتوانید رضایت هیچ کدام را جلب کنید، میتوانید روی یک پرسونای مشخص کار کنید. توجه به تولید/خلق محتوای مشخص برای یک پرسونا سبب میشود که بتوانید مشخصا نیاز او را تشخیص و رفع کنید. در این شرایط رضایت بالایی را دریافت میکنید و این در طولانی مدت باعث میشود که همان پرسونا هوادار شما باشد و این هواداری قطعا بهتر از گذر لحظهای میلیونها مخاطب است که کمترین ارتباط را با شما برقرار کردهاند.
در بخش اول از مقالات «جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی» به ده جمله اشتباه و متداول در بازاریابی محتوایی پرداختم. بخش دوم «جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی – بخش دوم» را از اینجا بخوانید.
از دوستانم که با ارائه نظر خود به نوشتن این مقاله کمک کردند تشکر میکنم.
آیا این جملات را قبلا شنیدهاید؟ چه نظری درباره آن دارید؟ چه جملههای اشتباه دیگری میشناسید که در این فهرست جا مانده است، آن را در بخش نظرهای همین نوشته بنویسید.
سلام
مطلب بسیار عالى و کارآمد بود.
مخصوصا قسمتى که محتوا نیاز به تحقیق دارد.
با سلام و وقت بخیر
خوشحالم که مفید بوده 🙂
سلام
بابت مقاله خوبتان تشکر می کنم. پیشنهاد می کنم رنگ جملات اشتباه را تغییر دهید تا برای کاربر خصوصا کاربران تازه کار واضح تر شود و دچار خطا نشوند. همچنین برخی غلطهای تایپی وجود دارد که حیف است در این مقاله خوب وجود داشته باشد.
من خودم از عبارت خلق/تولید استفاده می کنم چون خلق را نسبت به تولید مقدم می دانم
شاید توضیح همین تفاوت خلق و توزیع هم بتواند یکی از موضوعات مهم باشد چون نباید بجای هم بکار روند.
سپاس
رضا جان سلام. وقت بخیر
خوشحالم که مفید بوده از بابت پیشنهادات و توصیههایی که داشتی واقعا ازت ممنونم. منو سر ذوق و هیجان آوردی. حتما بیشتر درباره مواردی که گفتی فکر میکنم و اصلاحات لازم رو اعمال میکنم
سپاسگذارم
عالی بود
ممنون از نوشته خوب و کاملی که نوشتید👌👌
سلام. خواهش میکنم. خدا رو شکر که مفید بوده