در ادامه بخش دوم از اشتباهات محتوایی، به سایر جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی میپردازم. جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی به یکی دو تا مقاله ختم نخواهد شد اما تلاش میکنم در این مقاله مهمترین موارد را مرور کنیم.
در بخش اول از جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی به جملات اشتباه زیر اشاره شد:
- جمله اشتباه اول؛ محتوا باید طولانی باشد
- جمله اشتباه دوم؛ استراتژی محتوای من در ذهنم است
- جمله اشتباه سوم؛ فقط باید محتوا تولید/خلق کنم، پلن همین است
- جمله اشتباه چهارم؛ محتوای من به اندازه کافی خوب نیست
- جمله اشتباه پنجم؛ سئو مهم نیست. فقط محتوای خوب تولید کنیم
- جمله اشتباه ششم؛ بازاریابی محتوایی جایگزین تبلیغات است
- جمله اشتباه هفتم؛ بازاریابی محتوایی ارزان قیمت است
- جمله اشتباه هشتم؛ تولید محتوا مثل نوشتن انشاء در دوران مدرسه ساده است
- جمله اشتباه نهم؛ بازاریابی محتوایی کاری لوکس و برای برندهای بزرگ است
- جمله اشتباه دهم؛ محتوای ما به درد همه میخورد
اگر بخش اول را مطالعه نکردید، پیشنهاد میکنم ابتدا آن را در مقاله «جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی – بخش اول» مطالعه کنید.
جمله یازدهم؛ کسی به وبسایت سر نمیزند و فقط در سوشال مدیا باشیم
تاثیر شبکههای اجتماعی بر کسی پوشیده نیست. انواع کمپینهای بازاریابی، روابط اجتماعی، انواع تولید/خلق محتوا توسط کاربران (UGC)، میزان زمانی که مخاطبان در شبکههای اجتماعی میگذارنند، نشان دهنده تاثیر شبکههای اجتماعی در زندگی مردم است.
با توجه به صحبتهای مطرح شده، برخی تصور میکنند، نقش سایتها کمتر شده و دیگر کسی به آنها سر نمیزند. شبکههای اجتماعی در دسترس است و همه به راحتی میتوانند در آنها مانند اینستاگرام، توییتر و لینکدین صاحب اکانت باشند. در صورتی که برای حضور به سایت نیاز به کمی دانش در زمینه دامنه، هاستینگ، سئو و… است.
تفاوت شبکههای اجتماعی و وبسایت
بسترهای ارتباطی شبکههای اجتماعی از جنس Earned media هستند. در واقع فضایی هستند که در اختیار کامل شما نیست و صرفا میتوانید با ساخت اکانت در آن، جایی برای خود دست و پا کنید. حضور در این فضا بسیار راحت و ارزان قیمت است اما بخشی از نیاز کسب و کار را فراهم میکند
با اجاره یک فضای مشخص در وب و اجرای سایت روی آن یک مرکز اصلی برای خود ایجاد کردهاید تا سایر بسترهای ارتباطی و انواع شبکههای اجتماعی و پیامرسانها در نقش مکمل کمک کنند.
جمله دوازدهم؛ صنعت ما B2B هست و بازاریابی محتوایی به دردش نمیخورد
معمولا بازیگران صنعتهای B2B کم تعداد هستند. همین تعداد کم باعث میشود که تصور شود بازاریابی محتوایی راهکاری برای آنها ارائه نمیکند. وقتی در یک کسب و کار B2C صدها هزار دنبال کننده هستند یا روزانه یک میلیون بار محصولات و خدمات مرتبط به آنها در اینترنتی جستجو میشود، تصور میشود جایی برای فعالیت بازاریابی محتوایی برای کسب و کارهای B2B با تعداد مخاطبان و مشتریان محدود وجود ندارد.
بله، قرار نیست این دسته از کسب و کارها هزاران بازدید کننده در سایت یا شبکه های اجتماعی داشته باشند اما با جذب یک مشتری ارزشمند میتوانند به اندازه همان هزاران مشتری کسب و کارهای B2C گردش مالی داشته باشند.
مثالی از کسبوکارهای B2B و B2C
اگر یک کسب و کار B2C حدود ۱۰،۰۰۰ مشتری در ماه دارد که به صورت میانگین ۱۰،۰۰۰ تومان خرید میکنند. در ماه ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ فروش انجام میشود. اما برای یک کسب و کار B2B ممکن است به صورت میانگین ۱۰ مشتری در ماه وجود داشته باشد که هر کدام ۱۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان خرید میکنند، این کسب و کار هم ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ فروش دارد.
بازاریابی محتوایی از دو زاویه میتواند کمک جدی به کسبوکارهای B2B بکند.
- پیدا کردن همان مخاطب محدود و تبدیل آن به مشتری
- حفظ ارتباط و ایجاد وفاداری در مشتریان فعلی
شکل اجرایی بازاریابی محتوایی در کسبوکارهای B2B متفاوت است. انتشار محتوای بهینه سازی شده سئو، ایجاد یک فضای تعاملی با مشتریان در گروهها با حضور و حمایت از آنها، فعالیت آفلاین از طریق تولید/خلق محتوای اختصاصی بروشور، مجله، کاتالوگ و… در کنار استفاده از روشهای متداول، میتواند بازاریابی محتوایی را برای برخی از کسبوکارهای B2B اثربخش کند.
نکته: در نظر داشته باشید که عوامل قابل کنترل و غیرقابل کنترل زیادی هستند که در اثربخشی و کارآمدی بازاریابی محتوایی تاثیر میگذارند. این تاثیرگذاری میتواند کارایی بازاریابی محتوایی برای یک کسب و کار (فارغ از B2B یا B2C بودن) را بین ۰ تا ۱۰۰ جابهجا کند.
جمله سیزدهم؛ هزینه تولید/خلق محتوا کلمهای ۱۰ تومان است
هزینهها در تیمهای بازاریابی محتوایی متفاوت است. افرادی هستند که حاضرند قیمت را مزیت رقابتی خود کنند و خدمات محتوایی خود را ارزان قیمتتر به دیگران ارائه کنند. اما برخی قیمتهای عجیبی ارائه میکنند که منطقی نیست.
به عنوان مثال، نوشتن یک پست بلاگ ۸۰۰ کلمهای که حداقل ۶ ساعت زمان لازم دارد. این زمان شامل بررسی و تحقیق، پیشنویس اولیه، اصلاحات و نهایی کردن محتوا و توزیع محتوا است. با احتساب کلمهای ۱۰ تومان، یک مقاله ۸۰۰ کلمهای که حدود ۶ ساعت برای آن زمان صرف شده است. ۸۰۰۰ تومان خواهد داشت که رقم غیرمعمول و عجیبی است. کپی بودن محتوا یا ارائه محتوای بیکیفیت از مواردی است که افراد معمولا در این طیف هزینه انجام میدهند.
جمله چهاردهم؛ محتوا پادشاه است
اگر در جلسه هیئت مدیره یا مدیرعامل شرکتی نشسته باشید و بخواهید درباره اهمیت بازاریابی محتوایی صحبت کنید، توجیه دارد که بخواهید بگویید «محتوا پادشاه است» اما در دنیای واقعی داستان متفاوت است.
در سالهای خیلی دور و زمانی که محتوا و تکنولوژی شکل کنونی رو نداشت. آقای بیلگیتس در یکی از مقالههایش پرده از رازی برداشت که امروزه زندگی همه ما را تحت تاثیر قرار داده است.
در آن مقاله درباره اهمیت محتوا صحبت شده و جمله معروف «محتوا پادشاه است» از آنجا متولد شد. متاسفانه جزئیات زیادی در آن مقاله اشاره شده که کمتر به آن توجه شده است.
محتوا پادشاه نیست
محتوا به خودی خود پادشاه نیست. زمانی محتوا میتواند بر تخت پادشاهی بنشیند که بسترهای توزیع و ترویج محتوا به خوبی عمل کنند. در واقع با توزیع صحیح و درست محتوا است که محتوا میتواند پادشاهی کند. در غیر این صورت و به قول یکی از دوستان، محتوا به خودی خود سرباز هم نیست چه برسد به پادشاه!
جمله پانزدهم؛ من کارشناس تولید محتوا هستم
کارشناس تولید محتوا، واژه پرکاربرد حوزه بازاریابی محتوایی است. به صورت مشخص از این جمله برای استخدام و جذب نیرو استفاده میشود و ما هم خیلی مواقع به ناچار از آن استفاده میکنیم.
کارشناس تولید محتوا به کسی گفته میشود که میتواند در هر کسب و کاری محتوا منتشر کند. اگر بخواهیم استاندارد و اصولی نگاه کنیم این امری نشدنی است. شما نمیتوانید کارشناس تولید محتوا در حوزه سلامت، گردشگری، کسب و کارهای B2B، صنعت پوشاک و مدِ، زیورآلات و… باشید. کارشناس شدن در هر کدام از این حوزهها نیاز به سالها کسب تجربه و مطالعه دارد.
در آیندهای که احتمالا خیلی هم دور نیست، ما کارشناسانی خواهیم داشت که هرکدام در یک حوزه خاص فعالیت میکنند و مزیت رقابتی آنها در این است که در یک شاخه خاص رشد کرده و بیرقیب هستند.
جمله شانزدهم؛ میخواهیم محتوا منتشر کنیم، سئو خوب شود
یکی از جملههای اشتباه جالب، جمله «میخواهیم محتوا منتشر کنیم، سئو خوب شود» است. سئو به تنهایی یکی از پایههای اساسی در حوزه دیجیتال مارکتینگ است که وسعتی به اندازه اقیانوس دارد. قطعا انتشار محتوای مفید، ارزشمند و مستمر به نتایج بهتر سئو کمک میکند اما اینکه سئو با استفاده از محتوا خوب شود، نگاه کوتهبینانهای است.
سئو محتوا
سئو خود به بخشهای زیادی تقسیم بندی میشود که برخی آن را به دو بخش Off page و On page تقسیم بندی میکنند. هرکدام دانش و تجربه خاص خودش را دارد که افراد با ساعتها مطالعه و کسب تجربه میتوانند در آن صاحب نظر باشند.
داشتن استراتژی سئو مناسب برای کسب و کارها اهمیت دارد که بازاریابی محتوایی میتواند به تحقق استراتژی سئو کمک کند ولی همه آن نیست.
جمله هفدهم؛ ایمیل مارکتینگ فایده ندارد و کسی ایمیل نمیخواند
احتمالا از برخی دوستان این جمله را شنیدهاید که میگویند «ایمیل مارکتینگ دیگر جواب نمیدهد». یکی از خطاهای ذهنی که در این مواقع به سراغمان میآید، تعمیم مدل ذهنی و رفتاری خودمان به عموم جامعه است.
اگر هر روز اینباکس ما با ایمیلهای متنوع پر میشود و دیگر تمایلی به بازکردن و مطالعه آن نداریم، حجتی بر رفتار مشابه توسط سایر مخاطبین نیست. از طرف دیگر اینکه کارشناسان ایمیل مارکتینگ در ایران نمیتوانند ایمیلی طراحی و ارسال کنند که خوانده و مورد استفاده شود، دلیل برای اثربخش نبودن ایمیل مارکتینگ نیست.
با بررسی دقیق مخاطب از رفتار دیجیتال آنها و همچین بررسی آمارهایی که در صنعت وجود دارد میتوان نظر صحیحتری داد که هر کسب و کار با توجه به مخاطب خود، از ایمیل مارکتینگ به صورت اثربخش استفاده کند یا خیر! دسترسی مستقیم به مخاطب (to the point) امکانی است که ایمیل مارکتینگ در اختیار ما قرار میدهد و سوشال مدیا و سایر بسترهای ارتباطی از آن محروم هستند.
بنابراین استفاده از جملات کلیشهای نظیر اینکه ایمیل مارکتینگ جواب میدهد یا نمیدهد، پاسخ قطعی برای کسب و کارها و افراد نیست و هر کسب و کاری میبایست با بررسی وضعیت مخاطبین خود ارزیابی صحیحی از میزان اثربخشی ایمیل مارکتینگ را داشته باشد.
جمله هجدهم؛ بازاریابی محتوایی همان کپی رایتینگ است
متاسفانه دیده شده است که برخی کپی رایتینگ را با بازاریابی محتوایی یکی میدانند. این خود به تنهایی نشاندهنده این است که افراد هیچ کدام از دو مفهوم «کپی رایتینگ» و «بازاریابی محتوایی» را متوجه نشدهاند.
کپیرایتینگ و بازاریابی محتوایی
نوشتن درباره کپیرایتنیگ و بازاریابی محتوایی، هرکدام نیاز به دهها مقاله دارد. اما در همین مقاله به این نکته توجه داشته باشید، کپیرایتینک یک سبک نوشتن تجاری است که عمدتا پیام یک محصول یا یک برند را به صورت مستقیم به مخاطب ارائه میکند. پیامی که با سرعت بالا به مخاطب منتقل میشود و در همان لحظه روی مخاطب تاثیر بگذارد و در برخی مواقع، مخاطب را به انجام کاری (مثل خرید) ترغیب کند. در حالی که بازاریابی محتوایی بر ایجاد یک جامعهای از مخاطبان تمرکز دارد. بازاریابی محتوایی به سوالات مخاطبان پاسخ میدهد، آنها را سرگرم میکند یا آموزش میدهد و پس از وفادارسازی مخاطب نسبت به محتوا، محصولات یا خدمات خود را پیشنهاد میدهد
جمع بندی از کپی رایتینگ و بازاریابی محتوایی
کپی رایتینگ را میتوان دعوت به یک اقدام لحظهای و تاثیرگذار دانست، در حالی که بازاریابی محتوایی یک فرآیند طولانی و مستمر برای ایجاد مخاطب و مشتری ارزشمند، هدفمند و وفادار است. هیچکدام بر دیگری ارجحیت ندارند و در جایگاه میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
جمله نوزدهم؛ میخواهیم در فضای مجازی محتوا منتشر کنیم
فضای مجازی؟ به معنی این کلمه دقت کردهاید؟ مجازی به معنی «ضدحقیقی» یا «غیرحقیقی» است. یعنی هرچیزی که در مقابل حقیقت است.. آیا ما که خود ساعتها در این فضا سر میکنیم و تمام خدمات و سرویسهای خود را بر بستر آن ارائه میکنیم، پذیرفتهایم که حضور ما در یک فضای غیرحقیقی و ضدحقیقی است؟
من نمیدانم اولین بار این واژه از کجا آمد اما این را میفهمم که اگر عموم مردم به دلیل ناآگاهی از آن استفاده میکنند اما چرا ما به عنوان استفاده کنندگان و ترویجکنندگان این فضا ناآگاهانه از آن استفاده میکنیم!
فضای دیجیتال جایگزین فضای مجازی
فضای دیجیتال واژه مناسبتری نسبت به فضای مجازی است. ما در فضای دیجیتال به معنی فضایی که بر پایه دادههای دیجیتال از جنس صفر و یک هستند و نه دادههای آنالوگ حضور داریم و با آن میتوانیم به شکلی جدید با دنیای حقیقی و فیزیکی خود ارتباط برقرار کنیم.
جمله بیستم؛ میخواهیم کمپین بازاریابی محتوایی اجرا کنیم
از عبارت «کمپین بازاریابی محتوایی» استفاده میشود. واژه «کمپین» به معنی استفاده موقت از بازاریابی محتوا در یک کسب و کار است. مثلا برای یک ماه، سه ماه یا شش ماه از بازاریابی محتوایی برای کسب و کار خود استفاده کنیم.
به قول مهرزاد خسروی، بازاریابی محتوایی یک دو سرعت نیست. بازاریابی محتوایی یک ماراتن است که به صورت مستمر باید اجرا شود تا در نهایت گام به گام به هدف نهایی خود برسیم.
مرور بیست جمله اشتباه در بازاریابی محتوایی
در دو مقاله بخش اول و بخش دوم از جملات اشتباه در بازاریابی محتوایی به مرور بیست جمله اشتباه و متداول در این حوزه پرداختم. قطعا جملات زیادی وجود دارد که نمیتوان به همه آنها اشاره کرد. شما چه فکر میکنید؟ جای چه جملاتی در این لیست خالی است؟ آیا تجربه شنیدن این جملات را در اطراف خود دارید؟ تجربیات و نظر خود را در بخش نظرها برای من و سایر دوستان بنویسید.
از دوستان عزیزم که با نظر و دانش خود به بهتر شدن این نوشته کمک کردند، تشکر میکنم.
عالی بود . دمت گرم امیر
سلام. ممنون فرشید جان. تو همیشه حامی من هستی
سلام و درود
خیلی مطلب خوب و پرنکته ای بود ممنون
سلام و وقت بخیر.
ممنون حسینجان که به اینجا هم سر میزنی
سلام امیرمحمد عزیز
عجب مقاله پُرمحتوا و پُر از نکته های ریزی بود.
ممنونم ازت
باسلام.
خوشحالم احسانجان که مورد توجه شما قرار گرفت 🙂
سلام و خدا قوت!
از این دو بخش مطلب عالی و ارزشمندت سپاس گزارم و امیدوارم در تمام مراحل کار و زندگی موفق باشی. به نکات خوبی اشاره کردی و بعضی از دیدگاه های من رو با چالش درگیر کردی. باز هم ازت ممنونم. مانا و نویسا باشی!