7 خرداد 1397 امیرمحمد 3دیدگاه

بعد از یک فاصله نسبتا طولانی از ننوشتن، سخت بود که دوباره به ریتم طبیعی برگردم اما به هرحال باید از یک جایی جلو ضرر را گرفت. نمی‌دانستم از چه بنویسم. موضوعات زیادی در ذهنم حرکت می‌کردند اما ذهنم متمرکز نبود. دست آخر تصمیم گرفتم درباره موضوعی کمی چالش برانگیز بنویسم که مدتی است گوشه ذهنم را به خودش اختصاص داده است.

این روزها به صورت مستقیم و غیر مستقیم سایه نا امیدی را روی سر مردم احساس می‌کنم. به نظر میرسد مردم بیش از هر موقع دیگری کلافه مانده‌اند و نمی‌دانند چه باید کنند. گوشه و کنار خیابان صدای مردمی شنیده می‌شود که خواسته یا ناخواسته، آرام یا پچ پچ کنان از رویای بر باد رفته حرف می‌زنند، از آینده‌ای که فکرش را می‌کردند و رویدادی که در عمل رخ داده است.

در این نوشته نمی‌خواهم درباره درست یا غلط بودن این موضوع بنویسم، قطعا من سر رشته ای از مذهب و سیاست و جامعه و… ندارم. می‌خواهم از موضوع دیگری بنویسم و آن هم « ما بدبخت ترین مردم ها هستیم »

این روزها مردم از ته دلشان و با تمام وجود می خواهند ثابت کنند که خیلی بدبخت هستند (راهی جز صراحت نوشته نداشتم). زمین و زمان را بهم می‌دوزند که بگویند چه فکر می‌کردیم و چه شد! از آرزوهای سوخته و رویاهای بر باد رفته می‌گویند. آن ها همین یک جمله مطلق را دارند بدون هیچ کم و کاستی، بدون هیچ استثنایی!

در  درد دل هایمان نیز دوست داریم ثابت کنیم که بدبخت هستیم. دو طرف گفتگو کننده به طور دلچسبی می خواهند شدت مشکلات و سختی هایشان را بیشتر از طرف مقابل نشان دهند.

برایم واقعا سوال شده که چرا این گونه رفتار میکنیم. مثلا همین الان به همین آدم هایی که اتفاقا دور و اطرافمان کم نیستند بگویید ما بدبخت ترین مردم ها هستیم اما من دیدم فلانی خیلی خوشبخت است.

کمی تغییر در جمله یعنی به قداست آن توهین شده است، که صد دلیل بیاورند که این جمله شما را نقض کنند که اگر فلانی خوشبخت است، به چه دلیل است. اینکه از فرنگ برگشته یا اینکه بابای پول دار دارد. خلاصه سرتان را درد نیاورم، باید بگویم بله حق با شماست آن فلانی هم خیلی بدبخت است و من اشتباه تصور می‌کردم. آن موقع نفسی به نشانه رضایت می‌کشند که خدا را شکر آن فلانی هم مثل ما بدبخت است.

شبکه های احتماعی که دیگر نقش «شورش را در آورده است» را دارند، طوری از جهان خارج از مرز های کشور بهشت ساخته و طوری این طرف مرزها را جهنم نشان میدهد که انگار قطعه نحسی دنیا مابین خزر و خلیج فارس پرت شده است. عده ای شده اند بلای جان مردم که بگویند آنجا فلان است و بهمان!

یکی برود به آن ها بگوید بس است دیگر. نه تعریف‌های تلوزیون داخلی را خواستیم و نه آخ و ناله های شبکه های اجتماعی را. یعنی واقعا در این دنیا کسی پیدا نمی‌شوند  تلاش کند دنیا را همانگونه که هست نشان دهد! نه بیشتر و نه کمتر؟

باور کنید من نه مثبت اندیش خرافاتی هستم و نه غرب زده! میگویم این جملات مطلق را کنار بگذارید این که ما بدبختیم، اینکه هیچ وقت درست نمی‌شود، اینکه همه چیز خراب است، اینکه همه بد جنس هستند و این داستانی که هر روز برایمان تکرار می‌شود.

۱- از این عبارات حال بهم زن مطلق دست برداریم و یادمان باشد هیچ قطعیتی وجود ندارد.

۲- حق نداریم گله و شکایت کنیم مگر اینکه بتوانیم در راستای اصلاح آن قدم برداریم.

برای من همین بس که نسبت به این دو نکته کمی حساس‌تر و آگاهانه‌تر رفتار کنیم.

3 دیدگاه در “ما بدبخت ترین مردم ها هستیم

    1. سعید جان
      همیشه ایده ها و نظراتت رو دوست دارم و خوشحال میشم از اینکه اینجا حضورت رو میبینم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.