12 اسفند 1397 امیرمحمد 0دیدگاه

در این نوشته به نکته‌ای کوچک و قابل تامل میپردازم که برای حوزه محتوا و بازاریابی محتوایی می‌تواند خطرناک باشد.

آیا محتوا می‌تواند خطرساز باشد؟

احتمالا در سایت های مختلف، مزیت‌ها و کارکردهای محتوا را خوانده و آگاه هستید اما نکته مهمی در زمینه محتوا وجود دارد که به عنوان هوادار یا منتقد حوزه بازاریابی محتوایی لازم است به آن آگاه باشیم.

دنیای دیجیتال و اینترنت، بستر بی‌حوصلگی را برای انسان‌ها به راه انداخته است. شما وقتی می‌خواهید اطلاعات یک کتاب ۳۰۰ صفحه‌ای را دریافت کنید خود را ملزم می‌کنید که تمام ۳۰۰ صفحه را مطالعه کرده تا هرآنچه که لازم است را دریافت کنید. وقتی یک فیلم سینمایی دو ساعته را تهیه کردید، راهی جز این ندارید که تمام دو ساعت را به تماشای فیلم بپردازید تا داستان را متوجه شوید اما این موضوع در حوزه بازاریابی محتوایی متفاوت است.

وقتی وارد دنیای اینترنت می‌شویم، کم حوصلگی‌مان شروع می‌شود. اگر حاضر هستیم چند ده صفحه کتابی بخوانیم، اگر حاضر هستیم ساعت‌ها نظاره‌گر فیلمی باشیم و اگر حاضر هستیم برای دقایق طولانی به یک پادکست گوش کنیم، در حین جستجو در اینترنت و بالا و پایین کردن صفحات وب، کم‌ترین زمان و حوصله را داریم.

محتوا و خطرات آن

وقتی در مقابل صفحات وب قرار می‌گیریم، فرصت چندانی به محتوای یک سایت نمی‌دهیم و اگر جواب مورد نظر را پیدا نکنیم به سراغ سایت دیگر می‌رویم.

کم حوصلگی در وب چه تبعاتی را به همراه دارید؟

کم حوصلگی در فضای اینترنت از دو جنبه قابل بررسی است. مورد اول، عدم اعتماد کافی و مورد دوم، سطحی شدن اطلاعات است.

خطر اول؛ عدم اعتماد کردن به اطلاعات

انگار وقتی وارد دنیای مرورگرها می‌شویم انتظارمان این است که در کسری از ثانیه به تمام اطلاعاتی که لازم داریم، برسیم. بنابراین فرصت بسیار کمی را در اختیار وب‌سایتی که در حال نمایش اطلاعات هست می‌دهیم، چون می‌دانیم ده‌ها پیشنهاد دیگر از سایر سایت‌ها داریم که اگر اطلاعات مورد نیاز در این سایت نبود به راحتی میتوانیم به آن‌ها مراجعه کنیم.

اطلاعات در این شرایط تکنیکال می‌شوند و به ترفندها و تکنیک‌ها بستگی پیدا می‌کنند و با همین روش‌ها محتوایی در اختیارمان قرار می‌دهند که ممکن است انتخاب دیگران باشد، نه انتخاب خودمان!

خطر دوم؛ سطحی شدن اطلاعات

قبلا اشاره شد که هر فرد در اینترنت می‌خواهد در کسری از ثانیه بیشترین و کامل‌ترین اطلاعات را دریافت کند، این موضوع باعث می‌شود که هر فرد در اینترنت صرفا به دنبال پاسخ سریع خود باشد و علاقه‌ای به بررسی و تحلیل محتوا نداشته باشد. انسان در فضای دیجیتال یک سوال دارد و دم دستی‌ترین و سطحی‌ترین اطلاعات به راحتی می‌تواند پاسخ سوال به وجود آمده باشد.

سطحی شدن اطلاعات تبعات سنگینی به بار می‌آورد و شکافی بین فرد و اطلاعات اصیل ایجاد می‌کند. این شکاف با مملویی از اطلاعات سطحی که نیازهای اولیه انسان را پاسخ می‌دهد پر خواهد شد.

راهکار چیست؟

با همه مواردی که گفته شد، فضای دیجیتال بخش جداناپذیر زندگی انسان‌هاست. ما قرار نیست با پیدا کردن یکی دو مسئله، کل ماهیت این بستر ارتباطی فوق‌العاده را تحت تاثیر قرار دهیم.

هدف من از این نوشته یادآوری این نکته بود که تمام محتوایی که تا امروز در بسترهای ارتباطی مختلف تولید و منتشر شده‌اند، کارکرد خود را دارند و قرار نیست یک روش جایگزین روش دیگر شود. قرار نیست ای-بوک ها جای کتاب‌های کاغذی را بگیرند، قرار نیست انتشارات آنلاین جایگزین انتشارات آفلاین شوند، قرار نیست جستجوگرها جایگزین سایر روش‌های جستجو شوند.

هر محتوا از هر جنسی (متن، صدا، ویدئو و…) در هر بستر ارتباطی (شبکه‎‌های اجتماعی، کتاب چاپی، ای-بوک، سایت‌ها و…) کارایی خودش را دارد و باید با توجه به شرایط و موقعیتی که داریم انتخاب کنیم که از چه محتوایی در چه بستری استفاده خواهیم کرد.

در این شرایط بهتر می‌توان تصمیم گرفت که از چه محتوایی استفاده شود که به خروجی بهتر برسیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.