این روزها همه تولید کننده محتوا هستند، همه در این صنعت پُرترافیک بخشی را در دست گرفتهاند اما سؤال مهم اینجاست. کِی، کجا و چگونه محتوای اثربخش داشته باشیم؟
اینهمه ایده برای تولید محتوا! کِی، کجا و چگونه از آنها استفاده کنیم؟
از یک مثال ساده شروع کنیم. فرض کنید در صنعت پوشاک کسبوکار اینترنتی دارید، تصمیم میگیرید، کار محتوایی خود را افزایش دهید. بلاگی راه میاندازید و در آن از پوشاک و مد و…صحبت میکنید و این کار را تکرار و تکرار میکنید.کموبیش بازخوردی به سمت شما میآید، مخاطبانی به وبلاگ سر زده یا در کانال تلگرامی عضو میشوند. به نظر میآید راه درستی انتخاب کردید و همهچیز بهخوبی در حال جریان است.
وقتی به خودتان برمیگردید و موشکافانهتر بررسی میکنید یک سؤال به وجود میآید. «حالا که چه؟» از خودتان میپرسید دخلوخرجش بهصرفه است؟ آیا اینهمه درگیری و کارِ بیشتر، باعث نشده از کارهای مهمتری عقب بمانم! چه آیندهای را برای سه ماه، یک سال یا حتی چندین سال آینده متصورم هستم؟ اینها همه چالشهایی هستند که بهدرستی در این مرحله برایتان مطرح میشود. تولید محتوا کار زمانبری است که انرژی زیادی میگیرد، پس حق دارید که قبل انجام کارهای متفرقه از آینده خود اطلاعات قابل قبولی داشته باشید. برای اینکه کارتان شفافیت پیدا کند و هماهنگی خوبی بین تیم محتوا و سایر سازمان برقرار شود توصیه میکنم مراحل زیر را بهدقت انجام دهید.
مرحله اول: هدف اصلی کسبوکار چیست؟
در اولین قدم یک سؤال بسیار مهم از خودتان بپرسید که اگر پاسخ شفافی نداشته باشید، خشت اول را کج نهادید. کاغذی بردارید و در بالای آن اینگونه بنویسید، اهداف اصلی کسبوکار چیست؟ خودتان را تخلیه ذهنی کنید. از اینوآن مشورت بگیرید تا تمامی اهداف کسبوکار را بیرون بریزد. مهم نیست، اهدافی که مینویسید برای سازمان است یا برای مخاطب. مثلاً افزایش خدا تومان درآمد، هدف سازمان است اما خرید لباس پشمی کشور همسایه زیر قیمت بازار هدف مخاطب است. پس اهداف کوچک و بزرگ که برای کسبوکارتان در نظر گرفتهشده است را یادداشت کنید. پس از کنکاش ذهنی، آنها را مرتب کرده و به چند هدف اصلی تبدیل کنید.
مرحله دوم، نقش محتوا برای تحقق اهداف را پیدا کنید
حالا که اهداف کلان سازمان را شناختید. آنها را مقابل خود قرار داده و یک سؤال دیگر از خود بپرسید. محتوا چگونه به این اهداف کمک میکند! مثلاً میخواهید کسبوکارتان میان مردم محبوب باشد؟ (بله این هم میتواند هدف باشد). خب حالا به این سؤال پاسخ دهید. محتوا چگونه میتواند به محبوبیت برند میان مردم کمک کند؟ پاسخ میدهید بهصورت روزانه درباره صنعت پوشاک و اینکه چگونه جذابتر باشیم محتوا تولید میکنیم. یا در مثال دیگر، خرید لباس پشمی کشور همسایه زیر قیمت بازار هدف اصلی کسبوکار است. محتوا چگونه میتواند به خرید لباس پشمی کشور همسایه زیر قیمت بازار کمک کند؟
مرحله سوم؛ ابزارهای محتوایی خود را بسیج کنید
شما هدف اصلی کسبوکار را شناختید و مشخص کردید که محتوا چگونه میتواند به آن اهداف کمک کند. در مرحله سوم مشخص میکنید از چه ابزاری استفاده میکنید که این هدف بهخوبی اجرا شود. با توجه به مثال قبل میخواهید برندتان در میان مردم محبوب باشد و در ادامه گفتیم که تولید محتوا روزانه در صنعت پوشاک را در برنامه قرار میدهیم. در مرحله سوم باید مشخص کنیم که برای رسیدن به این هدف از چه ابزاری استفاده میکنیم. تولید محتوا متنی در تلگرام، مشاوره تلفنی ۲۴ ساعته، وبلاگ نویسی یا هر روش دیگری. روش خود را انتخاب کنید و برای آن دلایل خوبی داشته باشید.
نکته: در بسیاری از مواقع افراد بهاشتباه کار خود را از مرحله سوم شروع میکنند یعنی بدون اینکه بدانند هدفشان چیست، یک سری ایده محتوایی لیست میکنند و انجام میدهند. در آخر هم دقیقاً نمیدانند تا چه اندازه محتوایشان بهخوبی نتیجه داده است یا اینکه اصلاً محتوا در راستای اهداف سازمان قرار دارد؟
مرحله چهارم؛ راهی برای ارزیابی محتوای تولیدشده داشته باشید
چگونه متوجه میشوید محتوایی که در برنامه تولید قرارگرفته و سپس تولیدشده بهاندازه کافی جواب داده؟ فرض بگیرید در مثال قبل وبلاگ نویسی را انتخاب کردید. چگونه موفقیت خود را در وبلاگ نویسی تشخیص میدهید؟
در این قسمت باید روشی واضح از کیفیت یا کمیت یا هر دو را داشته باشید تا محتوا را بررسی کنید. مثلاً تعداد نظراتی که برای این دسته از پستها ارسال میشود میتواند گزینه خوبی باشد. بدینصورت که هرچه تعداد نظرات بیشتر شود یعنی درگیر شدن مخاطب با محتوا بالاتر رفته و این رشد را نشان میدهد. حداقلی باید وجود داشته باشد که شما کارتان را نسبت به آن ارزیابی کنید. مثلاً اگر به ازای هر نوشته سه نظر اضافه شود یعنی با استفاده از این ابزار هدفم را بهخوبی پوشش دادم.
بهتر است یک برنامهریزی بلندمدت برای این انجام استراتژی خود داشته باشید و در بازههای کوتاهمدت بازخوردها و تجربههای خود را چاشنی کارکنید.
این چهار مرحله میتواند بهصورت یک دایره مدام در حال کار باشد و کل اعضای داخلی یا دور کار سازمان را کنار هم جمع کند و وضعیت موجود را مجدداً بررسی کرد تا برای آینده بهتر و دقیقتر تصمیمگیری شود.
این نوشته از سلسله نوشته های دایره بازاریابی محتوا است. برای آشنایی بیشتر اینجا را کلیک کنید.
مرحبا آقای شیخ نژاد بسیار کاربردی بود