من مربی رشد فردی نیستم. قرار هم نیست استاد موفقیت باشم. این نوشته صرفاً یک توصیهای برای نوشتن اهداف بهتر است.
حالا که روزهای سال جدید است و احتمالاً همه ما بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه در حال مرور سال گذشته و برنامهریزی برای سال جدید هستیم، فرصت را خوب دیدم که نکتهای را بهصورت کاملاً تجربی یادآور شوم.
بارها شنیدهایم که اهداف باید نوشته شوند. اما واقعاً نوشتن هدف کافی است! البته به کیفیت و کمیت اهداف کاری ندارم، نوشتن اهداف میتواند در یک خط، ده خط یا صدها خط باشد. پس مشخص است که نوشتن اهداف به ابعاد دقیقتری نیاز دارد.
اگر برای سال جدید اهداف خود را مینویسید و میخواهید مطمئنتر باشد که به آنها برسید یا حداقل بخش زیادی از آنها تحقق یابد، باید روش حسابشدهای برای انجام و امکان سنجش آن را داشته باشید(درباره این موضوع قبلاً بری استراتژی محتوا نیز نوشته بودم)
هدف شما این است که در سال جدید بیشتر کتاب بخوانید؟ هدف شما این است که در سال جدید کسبوکار خودتان را راهاندازی کنید؟ هدف شما این است در سال جدید استقلال مالی داشته باشید؟ این موارد بخشی از هدف هایی است که گاه و بیگآه به آن ها میرسیم.
نکتهای که معمولاً نادیده میگیریم جزئیات یک هدف است. مثلاً میخواهید برای سال جدید بیشتر کتاب بخوانید! خب دقیقا چقدر بیشتر! ده کتاب؟ بیست کتاب؟ یا صد کتاب؟ مشخص نکردن جزئیات و راه رسیدن به هر هدف باعث میشود در انتهای سال جدید نتوانیم بهدرستی تشخیص دهیم که چقدر دررسیدن به هدف خود موفق بودهایم!
در سال جدید میخواهم بلاگ شخصی خود را راهاندازی و محتوا تولید کنم! تا به اینجای کار درست اما اگر شما یک بلاگ ساختید و یک نوشته در آن منتشر کردید یا یک بلاگ ساختید و صدها نوشته انتشار دادید به هرحال موفق شدید! اما دستاورد حقیقی برای شما چیست؟ یک پست یا صدها پست؟ یا ممکن است به دنبال پارامتر دیگری باشید.
برای اینکه این مشکل حل شود باید به سراغ جزئیات بروید و با نوشتن جزئیات تلاش کنید هدف خود را کاملا شفاف کنید گویی که میتوانید تمامی ابعاد آن را در ذهن خودتان تجسم کنید.
احتمالاً میخواهید کمی خرده بگیرید و بگویید نمیشود. قبول دارم در مسیر پیش رو بارها اتفاقهای جدید رخ میدهد و تجربیات جدیدی به دست میآوریم که باعث میشود بخشی یا حتی تمام هدفمان زیر سؤال برود!
شیرینی موفقیت در زندگی به همین بالا و پایین هاست، نگران آنها نباشید. شما اهداف خود را با جزئیات بنویسید و برای خودتان کاملاً مشخص کنید که معیار موفق شدن یا نشدن در چه مواردی قرار دارد. آن موقع بهصورت دقیقتر روی آنها فوکوس میکنید و در طول یک سال متوجه میشوید چه قدر به هدف خود نزدیک شدید یا بیشتر از هر زمان دیگری از آن فاصله گرفتید.