28 مهر 1396 امیرمحمد 0دیدگاه

فرصت را خوب دیدم که درباره یکی از مهم ترین نقاط ضعفی که در چند روز گذشته درباره تولید محتوا دیدم، نکاتی را بیان کنم.

محتوا؛ مرزی بین آنچه که می گوییم و آنچه که انجام می دهیم

سریع برویم سر اصل مطلب. با توجه به کارم به سایت های کوچک و بزرگ زیادی سر میزنم. گاها محتوای خوبی را تولید می کنند و تلاش می کنند که خوب به نظر بیایند، خدمات خود را درست معرفی می کنند و استانداردهای لازم برای ایجاد رضایت مشتری را دارند.

حس جذابیت در نگاه اول

حقیقا در نگاه اول حس خوبی از آنها گرفته ام. پس از آشنایی کامل با آنها تصمیم می گیرم با آنها ارتباط برقرار کنم. شماره تماسی را پیدا می کنم که در مقابل آن نوشته شده است، ما به شدت مشتاق شنیدن صدای شما هستیم یا می توانید همین الان برای دریافت مشاوره رایگان  با ما تماس بگیرید.

مثال دیگری بزنم. فرم هایی در سایت ها می بینم، در مقابل آن نوشته شده است، برای ما بنویسید حتما در اسرع وقت به شما جواب می دهیم یا بی صبرانه منتظر پیام شما هستیم.

اجازه دهید یک مثال دیگری را هم بزنم، گوشه ی بسیاری از سایت ها فرم های مخصوص به گفتگوی آنلاین وجود دارد. وای خدای من چه اتفاق ویژه و خوبی. من میتوانم به همین راحتی با آنها صحبت کنم.

و اما داستان اصلی

حال؛ هر سه روش گفته شده را امتحان کردم اما اتفاق دیگری افتاد. با آنها تماس گرفتم، در ابتدا تلفن گویا واحدهای مختلف را به من معرفی کرد اما خبری از واحد مشاوره نبود به ناچار مجبور شدم به اپراتور وصل شوم و خواسته ام را بیان کنم، پس از بیان خواسته ام، اپراتور با کمی نگرانی می گوید، مسئول مورد نظر شما در شرکت حضور ندارد و نمی توانم کمکی به شما کنم و مجبور می شوم تلفن را قطع کنم.

به سراغ روش دوم می روم پس از تکمیل و ارسال فرم از من تشکر می شود. بعد از چند روز ایمیلی به دستم می آید که شما پس از انتخاب یکی از سروس ها و استفاده آن می توانید از مشاوره رایگان ما نیز استفاده کنید.

به سراغ روش سوم می روم، در لحظه اول متوجه می شوم کسی آن طرف گفتگو آنلاین نیست، من پیامم را قرار می دهم و صفحه را نمی بندم و امیدوارم هستم که پشتیبان آنلاین شود و پاسخ مرا بدهد. پس از چند دقیقه شخصی آنلاین می شود و در جواب پرسش من می گوید بهتر است خواسته خودم را زیر پست مربوطه در سایت قرار دهم.

و این داستان ادامه دارد. تصور خودم بر این است که زمانی محتوای این سایت نوشته شده است و پس از آن پرسنل جدید آن شرکت نه آنرا خوانده اند و نه آنرا بازنویسی کرده اند. بنابراین حتی خودشان هم نمی دانند که چه گفته اند و چگونه رفتار می کنند. این همه تناقص در رفتار و گفتار چیزی جز بی اعتباری آن شرکت به همراه ندارد.

بهتر است تمامی اعضای یک سازمان تعادل بهتری بین این دو مورد مهم و نزدیک یه یکدیگر را برقرار کنند یا دست کم از اهداف و وظایفی که در ملاعام قرار داده اند آگاهی داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.