12 مهر 1395 امیرمحمد 2دیدگاه

اگه شما هم در زمینه رشد شخصی و کاری کنجکاو باشید با مفهومی به نام مدیریت زمان قطعا برخورد کرده اید. تعابیر و معانی گوناگونی درباره مدیریت زمان وجود دارد که همه آنها یک هدف که همان مدیریت زمان شماست را دنبال میکنند.
عقیده دارم بحث مدیریت زمان خیلی پیچیده نیست و نیاز به کمی ممارست دارد . به نقل از گفته برایان تریسی که اعلام میکند موضوع مدیریت زمان کاملا اکتسابی است و زمانی که شما بعد از چند ماه میتوانید به راحتی یک اتومبیل را برانید قطعا می توانید زمان خودتان را هم به طور صحیحی مدیریت کنید.
اما قصد دارم حرفم را کمی جلوتر ببرم با فرض اینکه  الان در این بخش میخواهیم بهتر بشویم . یک پیشنهاد دارم . یک دانشگاه بسازیم . بله درست متوجه شده اید . یک دانشگاه ! اما از نوع شخصی آن . یک دانشگاه شخصی به نام deadTime.
بسیاری از ما با یک سبک از زندگی در بازه های زمانی کوتاه و بلند مدت روبه رو هستیم . به طور مثال شما در ۶ ماه گذشته شروع به تدریس پرداخته اید ، به عضویت یک باشگاه ورزشی درآمده اید ، با توجه به پذیرش پروژه ای در روزهای خاصی از هفته و در ساعات مشخصی باید به مراجعه حضوری رئیس سازمان و یا دپارتمانی بروید . البته از شما میخواهم این موضوع را با روزمره گی اشتباه نکنید . روزمره گی در واقع درگیر شدن با یکسری مسائل پیش پا افتاده زندگی است،  بدون داشتن هدفی خاص.

اگر بخواهم دقیق تر بگویم سبک زندگی تان را شناخته اید و میتوانید متوجه بشوید در چه مواقعی از زندگی دچار از  دست دادن زمان خود هستید و متاسفانه نمی توانید خیلی خود را در کنترل آن قرار دهید. این زمان همان زمان مرده شماست و یک گنجینه ای که میشود از آن بهتر استفاده کرد . یک حساب کتاب کوچک نشان می دهد اگر روزانه ۴۵ دقیقه از زمان من صرف استفاده از حمل ونقل عمومی برای رفتن به سرکار و بازگشت آن باشد، باتوجه به کسر تعطیلات احتمالی و رسمی کشور چیزی حدود ۲۴۰ ساعت از عمر یک ساله ام را صرف تماشای کوچه و خیابان و مردمی می کنم که در کنار آنها به سرعت درحال گذر هستم و این همان زمان مرده من است.
ارزشش را دارد چرتکه ای کنار خود بگذارید و با خود یک حساب کتاب واقعی داشته باشید و ببینید چند تا از این زمان های مرده در روز دارید ؟ کلا زمان آن چقدر می شود ؟ میتوانم نگرانی تان را حس کنم . حق دارید . واقعا نگران کننده است. اما واقعا دیر نشده و  پیشنهادی برایتان دارم .

02

همین الان قلم و کاغذی کنار دست خود بیاورید و شروع کنید به پیدا کردن این زمان های مرده. فقط باید با خودمان رو راست باشید و به خودمان دروغ نگوییم .خب لیستش را بیرون آوردید حالا سعی کنید با کارهای هدف مندی آنها را جایگزین کنید. مدت هاست علاقه داشتید فلان کتابی را بخوانید و وقت نداشته اید. الان زمانش را دارید . به همین راحتی . همین الان گوشی خود را بردارید و در کنار تمام پوشه هایی که درست کرده اید یک پوشه به نام deadTimeUni بسازید و درون آنرا از مطالعات و صوت ها و مباحثی که به آن علاقه دارید پر کنید ولی البته پیگیر آن نیز باشید.
بهانه بی بهانه ! بهانه جویی نکنید . فکر میکنید با توجه شرایط خاصی از بعضی از موقعیت هایتان نمی توانید کتاب به همراه داشته باشید و مطالعه کنید خب فایل صوتی به همراه داشته باشید . طبیعتا پشت فرمان اتومبیل تان امکان پذیر نیست کتاب بخونید ولی خب گوش بدهید. برای هر مشکلی راه حلی وجود دارد.
فقط کافی است ۲۱ روز این رفتار را در خود اجرا کنید تا به یک عادت در شما تبدیل شود و زمانی هیجان انگیز می شود که پشت دفتر رئیس سازمانی منتظر جلسه ای نشسته اید و کتاب مورد علاقه تان را نیاورده اید و نمی توانید لذتش را ببرید آن موقع خم به ابرو می آورید . تا رسیدن به این حس فقط ۲۱ روز به تلاش نیاز دارید

برچسب‌ها:,

2 دیدگاه در “دانشگاه “deadTime”

  1. سلام.
    از مطلب عالی شما تشکر می کنم و اجازه می خوام که نکته ای رو هم در اینجا اضافه کنم.
    استفاده کردن از این زمان های مرده ایده ی بسیار خوبی است ولی اعتقاد دارم نباید در استفاده از این روش زیاده روی کرد.
    همانطور که بی توجهی به این زمان کار درستی نیست، پرداختن بیش از حد به این موارد و استفاده ی صد در صدی از این زمان ها هم، در دراز مدت می تونه مانع لذت بردن ما بشه، مثل لذت زندگی در حال، جایی که هستیم و چیز هایی که می بینیم، مثل کوچه و خیابون!
    امیدوارم در این مورد دچار افراط و تفریط نشیم !
    شاید اصلی ترین دلیل شکست خوردن تصمیمات این شکلی همین باشه که ناگهان و با تمام توان می بریم تو کارش 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.