در این نوشته باید تکلیف یک موضوع را با کسبوکار خود و کمکی که بازاریابی محتوا میتواند برای آن انجام دهد را روشن کنیم.
بازاریابی محتوا ؛ این کلمهی دو کلمهای را بشناسیم
بازاریابی محتوا! این کلمه ترکیبی از دو کلمه اصلی بازاریابی و محتوا تشکیلشده است که هرکدام جداگانه معنی و مفهوم متفاوتی به خود میگیرد و در کنار یکدیگر با حفظ بخشی از مفاهیم قبلی ک مفهوم مشخص و جدید پیدا میکند.
بازاریابی محتوا یعنی بازاری که از راه محتوا به وجود بیاید، پس اولین ویژگی آن این است که بازار هدفی وجود داشته باشد و ارزشی که معمولاً با پول سنجیده میشود را درگیر کند، دومین ویژگی بازاری است که از طریق محتوا به وجود آمده باشد.
اما نکته مهم که از ترکیب دو ویژگی قبلی به وجود میآید این است که محتوا بازاری برای که از قبل وجود داشته است را توسعه میدهد یا بازاری میسازد که از قبل وجود خارجی نداشته است. دانستن همین نکته میتواند دقت نظر بیشتری ایجاد کند که در کجا و با چه کیفیتی باید کارکنید.
به بازار سازمانیهایی مثل اسنپ توجه کنید، بازار راننده و مسافر از قبل وجود داشته و مسافر برای استفاده از سرویس راننده از خدمات مشخصی بهرهمند شده است و در مرور زمان تغییراتی به وجود آمده است. بهعنوان مثال تاکسی و سازمانهای تاکسیرانی از روز نخست وجود نداشتهاند و پس از گسترش موضوع مسافرکشی مورد اهمیت قرارگرفتهاند، پس توان اینگونه برداشت میشود که این بازار از گذشته وجود داشته اما پلتفرم آن مورد تغییر قرارگرفته است.
حالا به سازمان دیوار توجه کنید، بازار خریدوفروش کالاهای دستدوم که تقریباً وجود خارجی نداشته است، هرچند کسبوکارهای سادهای مانند سمساری یا دلالیها و بعضاً خریدوفروش های خانوادگی در این امر دخیل بودهاند اما نمیتوان بازاری برای آن متصور شد، ازاینجهت این کسبوکار نیاز دارد که بازاری برای خودش بسازد و آن چیزی که وجود ندارد را به دغدغه مردم تبدیل کند.
با توجه به همه این تفاسیر شما به کسبوکار خود دقت کنید و بررسی کنید، کسبوکار شما چه نوع صنعتی است، آیا باید بازاری بسازید یا بخشی از بازاری که در حال حاضر وجود دارد را هدفگذاری کنید.
این بهتر از آن، یا آن بهتر از این
الزاماً وجود بازار یا ساختن بازار از صفر بر دیگری برتری ندارد، درواقع اهمیت به اساس ایده، کاربردی بودن و نحوه ارائه آن بستگی دارد، آیا میتوانستید در ده سال یا بیست سال گذشته تصور کنید، که مردم کالای دستدوم خود را بهراحتی بین یکدیگر خریدوفروش کنند و در این حجم بزرگ مورداستفاده قرار گیرد!؟ یا میتوانستید تصویر کنید در ده یا بیست سال گذشته سیستم تاکسیرانی کشور اینگونه مورد تغییر و تحول قرار بگیرد و اینگونه رقابت بین کسبوکارهای نوپا و سازمانهای متصدی تاکسیرانی به وجود بیاورد!؟!
موارد بیانشده نشان میدهد ارجحیت یکی بر دیگری وجود ندارد اما مشخص است، بازاری که باید ساخته شود بهمراتب دشوارتر است و نیاز به قدرت و کار بیشتر دارد تا به دغدغه اجتماعی مردم تبدیل کند اما به دلیل کم رقابتیتر بودن آن میتواند بکرتر و دستنخورده برای کسبوکار باشد.
به این موضوع بیاندیشید که کسبوکار در کدام شاخه قرار میگیرد و محتوا باید بازار بسازد یا توسعه دهد!