3 آبان 1396 امیرمحمد 0دیدگاه

در این نوشته درباره اتفاقات این چند روز گذشته و تجربه حضور در کلاس نویسندگی شاهین جان کلانتری نوشته ای را به اشتراک می گذارم.

برنامه ای برای نویسنده شدن

در این نوشته درباره اتفاقات این چند روز گذشته و تجربه حضور در کلاس نویسندگی شاهین جان کلانتری نوشته ای را به اشتراک می گذارم.

پیش نویس

زمانی که بچه بودم، اگر چیزی را خوب بلد نشده بودم یا خوب نفمیده بودم، از من می پرسیدند تو پسر جان معلمت کیست؟ من هم میگفتم فلانی و او هم در جواب میگفت این چه جور معلمی است که فلان کرده و نکرده.

این ها را گفتم که اگر خوب نمی نویسم به من بگویید معلم نوشتنت کیست و تقصیر ها را به زمین بازی دیگری بیاندازم.

اصل داستان

اولین بار که موضوع کلاس نویسندگی شاهین را دیدم، هیجان زده شدم. او را میشناختم و کم و بیش باهم در ارتباط بودیم. می دانستم او فقط به دنیال یک کلاس آموزش نویسندگی ساده نیست که در آخر دوره عکسی به یادگار بگیرد و این مسیر را تکرار و تکرار کند.

او عاشق خلاقیت و است و من هم عاشق آدم خلاق، در نتیجه ثبت نام کردم، فکر میکنم یک روز مانده به شروع کلاس بود که در یک گروه تلگرامی همه بچه ها اضافه شدند و یک به یک خود را معرفی کردند، حسم میگفت شاهین نقشه ای دارد و البته همین هم بود.

به بچه ها گفتم من شاهین را میشناسم او به راحتی از چیزی نمی گذرد، مطمئن باشید نقشه ها دارد و من برای تجربه کردنش لحظه شماری می کنم.

سرانجام روز کلاس رسید و من در کلاس حاضر شدم. بچه ها از راه می رسیدند و سعی کردم با بقیه آشنا شوم. کلاس جذاب، شاد و البته با محتوایی بود که در آخر آن متوجه شدم که این کلاس یک سیر تکاملی دارد و ما باید هر روز تمرین کنیم و صرفا کلاسی چند ساعته با فاصله ی زمانی یک ماهه نیست.

اماحالا؛ صفحات صبحگاهی و گوشی ممنوع شده

نزدیک های سحر بیدار می شوم و لازم نیست گوشی ام را برای بیدار شدنم بالا و پایین کنم و در شرایطی که هنوز عینکم را نزدم صورتم را کف صفحه گوشی پهن کنم!

این روزها صبح هایم را صفحات صبحگاهی شروع میکنم، اهمیت ندارد چقدر خسته باشم یا عجله داشته باشم در هر شرایطی باید این سه صفحه صبحگاهی را نوشت. آرامش خاصی دارد.

غرغرهای روز گذشته و کارهای مهم امروز را می نویسم. حس خودخالی کردن خوبی دارد. پس از نوشتن به خودم می گویم، خب امیر آه و ناله هایت را کردی!؟ خوشحالی هایت را نوشتی؟! به نظر می رسد یک روز دیگر فرصت داری، پس برو و از زندگی ات لذت ببر.

شعرهای خانم شریفی

نمی دانم چه سری است اما همان اوایل صبح خانم شریفی برایمان شعری انتشار می دهد که کاملا با روز ما هماهنگ است. خانم شریفی دست راست رشد گروه به حساب می آید.

برنامه ای برای نویسنده شدن

رادیو تک مخاطبه با شاهین

دم دم های ظهر شاهین سر و کله اش پیدا می شود و موضوع رو می کند. موضوع های چالشی که گوشه ی ذهنت را پمپاژ می کند. عنوانی مطرح می کند و می گوید درباره آن صحبت کنیم.

این بخش به صورت مرموزی مرا قلقلک می دهد، مرا مجبور می کند درباره خودم فکر کنم، تصور کنم، تحقیق کنم، مگر می شود بخواهم ۵ تا ۱۰ دقیقه از کتاب های مورد علاقه ام یا زندگی در جزیره  حرف بزنم و به آن فکر نکنم!؟

هر روز هیجان انگیزتر می شود و با خودم می گویم که امروز قرار است درباره چه موضوعی صحبت کنم!

توییتر و شلاقی برای مدیریت کلمه ها

باید بگویم من با این بخش رشد کردم. اکانت توییتر خودمان را راه انداختیم که در آن بنویسیم اما خیلی کم. همه حرفمان می تواند ۱۴۰ کاراکتری باشد. من یکی که دیوانه وار نوشتن را شروع می کنم و آخر مجبور می شوم خلاصه کنم و بعد خلاصه هایم را خلاصه کنم به شرط اینکه مضمون آن حفظ شود.

دوستان دوست داشتنی

جلسه اول کلاس من هنوز خیلی از بچه ها را نمیشناختم، از حرفه، تخصص و علاقه هایشان آگاهی نداشتم. امروز که اینجا مینویسم تقریبا ۲۰ روزی از دوستی ما گذشته و من تازه فهمیدم همه ی آنها چه انسان های شریف و مستعدی هستند که در کار خودشان استادی هستند.

از همان روز اول متوجه شدم ارتباطم را با گروهی فوق العاده گره زده ام و اینجا جای آدم های حرفه ای است و الان برای دیدن مجددشان لحظه شماری می کنم.

داستان های شبانگاهی خانم شریفی

خانم شریفی مختصر و مفید کار می کند، هر شب داستانی برایمان دارد، انتخاب دقیق داستان ها و علاقه شدید او به داستان ها باعث شده این علاقه بین بچه ها هم شکل بگیرد و آخر داستان کلی بحث داریم سر شخصیت های داستان و قهر این یکی و عشق آن یکی.

نوشتن بیوگرافی و مطالعه هدفمند کتابی پرمحتوا و آماده شدن برای نوشتن کتابی کوچک با یک عنوان جذاب؛ زندگی نامه من! همه ی گزینه ها را جمع می کنم و متوجه می شوم که چقدر ارزش این جا نهفته است، امیدوارم بتوانم از همه ی آنها استفاده کنم.

بودن با دوره نویسندگی روزهای شیرینی است، تجربه های جدید، رشد مستمر و بودن در کنار انسان هایی علاقه مند به رشد هدیه ی گرانبهایی است، خدا را شکر که می توانم آنرا تجربه کنم.

آشنایی با دوره قدرت نوسیندگی و هوش کلامی

پ.ن : دلیلی برای اغرق در حرف هایم نمی بینم. همه آنچه را که اینجا به اشتراک گذاشتم دید شخصی من است و اینکه تجربه من می تواند کاملا متفاوت با شخصی دیگری باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.